loading...
به سایت امام رضا خوش آمدید
مهرداد خوش سیرت بازدید : 4 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

نمیدونم بابت این مساله خداروشکر کنم یا اینکه ازش بخوام کمکم کنه تا تغییر کنم ...
من موقع عزاداری بلند گریه میکنم و ضجه و زاری بلندی دارم و کمی هم به سر و سینه و پا میزنم طوری ک از آثارش کبودی بدنم هستش ...
چند روزه هیءتی میرم ک هیئت محلی هست توی یه جای کوچیک ... خیلی وقتا با روسریم جلوی دهنمو میگیرم تا صدا و فریادم کسیو آزار نده اما انگار نمیشه
خداروشکر ک همیشه دوستام هم مثل خودم بودن و تو جلسه امام حسین احساس غربت نکردم(البته تن صدای من پایینه و نهایتا خودم گلو درد میگیرم اما دوست جدیدم ک چند پست قبل معرفیش کردم بهتون تن صداش کلا بلنده ...
چند روز پیش روزیمون حرفها و گوشه کنایه های بقیه بود ... دیشب دوستم نیومد و موجی از حرفها بهم هجوم آوورد ...
عنوان پستم " دلم شکست " هست  ... از حرفهای هیچ کس ناراحت نیستم ... چون پریشب همینکه بهم تذکر دادن ، وقتی دیدم نمیتونم آروم باشم ، اومدم بیرون و توی حال عزاداری کردم تا بقیه اذیت نشن و بعدش هم همه کسایی ک با صدای بلند عزاداری میکردن اومدن بیرون و بیرون هم پر شد ...
دیشب همینکه رسیدم به هیئت ، طبق معمول ک زود میرسم ، بازم زود رسیدمو دو تا خانوم مسن هم بودند ... همینکه من رو دیدن ، یکیشون گفت : عزیزم حاجت داری درست ، اما همه چیز به حدش ، وقتی خودتو میزنی بدنت تو اون دنیا در مقابل خدا دادخواهی میکنه
گفتم : حاجت خاصی ندارم (البته کل دنیا حتی نفس کشیدنمم حاجته اما خب اون حاجتی ک ایشون منظورش بود رو نداشتم ) . و بله درست میفرماید اما مساله امام حسین فرق میکنه ... وقتی میگیم " بابی انت و امی " این ینی چی ؟ وقتی میگیم حانم ، مالم ، پدر و مادرم به فدای تو یا امام حسین (ع) ، این ینی چی ؟

خانوم دومی گفت : هر چیزی حد خودشو داره ، شورشو نباید درآوورد

گفتم : " حاج خانوم وقای امام زمان (ع) میگن : اگه اشکم تموم بشه برات خون گریه میکنم " این ینی چی ؟
گفت : خب عزاداری اینه که آروم بشینی گریه کنی ... نه اینکه خودتو بزنی
گفتم : حاج خانوم من خودم امثال فهمیدم که فلسفه سینه زدن ، قمه زدن ريال زنجیر زدن چیه ... گفتم ما اگه سینه میزنیم ، میخوایم کمی از درد امام حسین (ع) رو ک بدن مبارکشون زیر سم اسب ها موند رو بکشیم ...( کمی به خدا کمی ، هرچقدر هم که خودمونو میزنیم هرچقدر هم که درد میگیره اما کبود نمیشه ، اونوقت بچه ی سه ساله رو چطور زدنش ک بدنش کبود شده بود ، یا فاطمه زهرا )
گفتم اگه قمه میزنن ، میخوان تمثیلی باشه از اون لحظه ای ک عمود آهنین به سر مبارک حضرت ابوالفضل خورد و اگه زنجیر میزنیم تمثیلی هست از زنجیر هایی ک به گردن و دست و پاهای قافله ی اسرا آویزون کرده بودند ... که پاهای امام سجاد (ع) رو با چکمه قرمز اشتباه میگرفتن ...
من گفتم اون خانوم ادامه داد که : من خودم مداح هستم و طلبه ... بازم میگم کسی نباید بلند گریه کنه و خودشو بزنه ...
و من در نهایت گفتم  : حاج خانوم ببخشید نمیخوام بهتون جسارت بکنم ، امام مجلس مجلس امام حسین (ع) هست ، صاحب مجلس خود امام حسینند ، نه من و نه شما اصلا اجازه نظر دادن در مورد اینکه کی چطور عزاداری میکنه و چطور عزاداری نمیکنه نداریم ، خودش میدونه و امامش ... ما هم که دیدیم شما از صدای ما اذیت میشید رفتیم بیرون ...
قبل از این حرفها هم بانی مجلس اومد و گفت لطفا خانومهای مسن ک از سر و صدا و گریه اذیت میشن اتاق بغلی بشینن و جوونها و کسایی ک میخوان گریه کنن این اتاق باشن ، ک این دو خانو نرفتن و گفتن ما اینجا راحتتریم ... منم نشستم کنار در ک اگه دیدم صدام اذیتشون میکنه برم بیرون که دیگه کلا رفتم بیرون نشستم ...
تو اتاق سفره ی خانوم رقیه انداخته بودن ...
دقیقا بعد از حرفهای ما ، مداح جلسه یا الله یا الله گویان اومد داخل و خطاب به اون دو خانوم گفت : حاج خانوم مبادا کسی ک بلند گریه کرد بگید چرا بلند گریه میکنیدا ... مبادا بندازینشونش بیرون ها ... اصلا اگه صدای زنها هم میاد سمت آقایون کدوم مردی با صدای ضجه و ناله یک زن به گناه میافته ؟ بعدش چن تا حدیث آوورد  ک متاسفانه الان تو ذهنم نیست ...
میدونین کجا دلم شکست ؟
همون خانوم جلسه ای ... همون خانوم طلبه برگشت به اون یکی خانو گفت : حاج خانوم من خیلیا رو دیدم که تو جلسات داشتن خودشون میکشتن ، الان همشون تو سینه قبرستونن ...
خیلی دلم شکست خیلی ... یعنی اینقدر مرگ رو از خودش دور میبینه ؟ ینی اینقدر از مرگ میترسه ک ارزششو نداره که بخاطر امام خودشو بکشه ؟
بالاخره ک هممون میریم تو همون سینه قبرستون ، یعنی اینقدر ...
خودم و گناهام به کنار ، اینکه خودم هم دلیل تاخیر ظهورم به کنار اما این خانوم جلسه ای چرا ؟ یعنی تو جلساتش چی میگه ؟ یعنی تاثیر سخنشش چقدره ؟ اصلا چیزی داره ک بگه ؟
مداح و طلبه مون ک این باشه واااااااااااااااااااااااااااااااااااای به حال من و امثال من ...
حالا باید بگیم " آقا بیا یا آقا نیا ؟ " دیشب " آقا بیا " گفتنم طور دیگه ای بود ، دیشب کلا حالم بد بود خیلی بدتر از سبهای قبل و قبل ...
آخ ...
دلم سووووووووووووووووووووووووووخت ... دلم خیلی سوخت ...
همیشه وقتی میگم " اللهم عجل لولیک الفرج " از خودم میترسم ، از اینکه چقدر از پیشانی های پینه بسته شمر و ابوبکر و عمر جلوترم ؟
خیلی میترسم از خودم و اعمال خودم و عصر ظهور ...
ماجرای مرحوم میرزا علی فشندی رو شنیدید ؟ مولایم میگفتن که اگه مردم من رو به اندازه این کاسه ی آب بخوان ، من ظهور میکنم ...
خدا ...
اصلا مگه این نیست ک " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " ؟ از دوازده ما خودمون رو وقف جلسات امام حسین بکنیم و طوری ناله کنیم و ضجه بزنیم که انگار همین الان تو کربلاییم ، اشکال داره ؟
اصلا بذار حالمون بد بشه ، بذار بمیریم ... چه خوش ک تو مجلس امام حسین بمیریم ...
اگه خدای نکرده اتفاقی برا عزیزامون بیافته چطور ناله میکنیم ؟ چطور شد وقتی رسید به امام حسین (ع) باید خودمونو کنترل کنیم و آروم گریه کنیم ؟ چطور به خاطر عشقمون ، کسی ک دوسش داریم شب و روز گریه میکنیم و دست به هرکاری میزنیم ، اما وقتی میرسه به امام حسین (ع) و مصیبتهاشون باید ساکت باشیم ؟
اصلا چرا فک میکنیم که عاشورا تموم شد ؟ مگه الان از نسل همون زنازاده ها نیستن که تو سوریه سر دختران و پسران شیعه رو می برن ؟
همین وحشی ها ، صدهابار بدترشون موقع ظهور خواهند بود ، پس چطور میخوایم بگیم آقا بیا ...
دیشب بود ک به عمق فاجعه پی بردم و متاسفانه فرشته هم نبود که با هم جوابشون رو بدیم ، من هم تا جایی ک میتونستم دلیل آووردم براشون اما امان از طول عمر و سن ، ک گاهی کبر میاره و باعث میشه ک حرف کوچیکتر از خودت رو قبول نکنی ...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 179